شنبه | 20 جولای 2019
تصور کن تک وتنها نشستی رو دکل کشتی یه باد خنکی میخوره به صورتت ،خیره شدی به دور دستها و تا چشم کار میکنه فقط آب و آب ، نور ماه از لابه لای موجها داره بهت چشمک میزنه توام غرق توی فکری هستی که سر و ته نداره یه خلوتی داری که با دنیا عوضش نمیکنی و یه حسی داری که…
نوشتن نظر